بخشهایی از کتاب مرگ خوش:
• صندلیهای دربوداغان، كمدي با آیینهای رنگ و رو رفته و ميز آرايش گوشه شكسته، برايش وجود خارجي نداشتند؛ عادت همهچیز را كدر كرده بود.
• تو سن و سال ما، آدمها عاشق هم نميشن، بلكه به هم لذت ميدن، فقط همين.
• دوست ندارم جدي صحبت كنم. چون در اين صورت فقط یکچیز ميمونه كه دربارهی اون حرف بزنم توجيهي كه ميتوني براي زندگي داشته باشي.
• گفت: كسي كه تو رو دوست داشته باشه دچار رنج زياد ميشه... و به خاطر حركت ناگهاني مورسو دچار شگفتي شد و حرفش را بريد.
• شوق به خوشبختي با ارزشترین چيزيه كه تو قلب آدم نهفتهس.
• داشتن پول يعني تصاحب زمان. اين نظر اصلي منه. زمان را مي شه خريد. پولدار بودن يا شدن داشتن زمان براي خوشبختيه، اگه عرضه شو داشته باشي.
• همه بدبختي و بیرحمی تمدن را مي شه با يه اصل بديهي احمقانه سنجيد؛ ملل خوشبخت تاريخي ندارن.
• منتظر مردي نباش كه باهات كنار بياد. اين اشتباهيه كه خيلي از زنها دچارش مي شن. تو خودت خوشبختي را پيدا كن.
• در این شکوفایی هوا و این باروری آسمانها به نظر میآمد که تنها وظیفه انسان زیستن است و خوش بودن.
• تنها چیزی که به فکرم خطور میکند تشکر از حیات، سپاس از زندگانی خواهد بود. تشکر از این اجازه که همچنان به سوختن ادامه دهم.
• ما وقت نداریم که خودمان باشیم، فقط وقت داریم که خوش باشیم.
• نقطه مقابل یک ایدئالیست، غالبا انسانی ست بیعشق.
ساختار کتاب مرگ خوش:
کتاب صوتی مرگ خوش به برسی زندگی و مرگ دو شخص که نمادی از تمام انسانهای روی زمین هستند میپردازد، مورسو آدم فقیری است که با فقر خود دست و پنجه میزند و با آن کنار آمده است، اما زاگرو پولداری است که خوشبخت نیست و این موضوع را به مورسو میقبولاند که بدون پول نمیتوان خوشبخت بود.
شخصیت اصلی داستان پس از ارتکاب جرم به آغوش خوشبختی میپیوندد و برخلاف دیگر آثار کامو که شخصیتهای اصلی درنهایت به پوچی میرسند، در اینجا مورسو همراه با خوشبختی میمیرد.
بدون شک كامو در اين رمان تحت تاثير نيچه بوده است. در سن بیستوپنجسالگی، كامو رمان مرگ خوش را مىنويسد و قهرمان داستان خود را با اندیشهی خلاف زمانهی نيچه، تغذيه مىكند. كامو به دنبال خوشبختى است و خوشبختى را درگرو داشتن پول و ثروت و اینکه انسان فقير نباشد میداند؛ اما نيچه انسان فقير را ناتوان و توانگر را بخشاينده مىداند. نيچه مىنويسد:
«آنکس كه از زندگى فقير است، آنکس كه ناتوان است زندگى را نيز بيچاره و گدا مىكند».
كامو جايى در «مرگ خوش» مىنويسد: «هر آدمى احساس اراده و خوشبختى كند مستحق ثروتمند شدن است».
مرگ خوش بهصورت سوم شخص روایت میشود.
هیچ دیدگاهی ثبت نشده است
برای ارسال دیدگاه وارد حساب کاربری خود شوید.